گوسفند و بره

غروب یک روز پاییزیست. گوسفندان به آغل بر‌می‌گرداند. گوسفندان گله بی‌تابی می‌کنند. پستان‌هایشان بعد از یک روز چریدن در صحرا پر از شیر شده و همین موضوع هم اذیتشان می‌کند. یا شاید نه. شاید بی‌تابیشان برای دیدار بره‌هایشان است، و یا شاید هم هر دو.

گوسفندان به آغل که نزدیک می‌شوند، بی‌تابیشان دوچندان می‌شود، بی دلیل هم نیست. صدای بع بع بره‌ها به گوش می‌رسد. بره‌ها گویا از مادرانشان بی‌قرارترند.

درب چوبی اصلی آغل  باز می‌شود و گوسفندان به داخل آغل هجوم می‌آورند. هنوز تا دیدار بره‌ها دو درب دیگر باقی مانده. آغل چند بخش دارد و هر بخش با یک درب چوبی از بخش دیگر جدا شده است. درب دوم هم باز می‌شود و تنها یک درب چوبی بین بره‌ها و گوسفندان باقیست.

بره‌ها از آن سوی نردهٔ چوبی و گوسفندان از این سوی بی‌قرار و بی‌تابند.

صدای بع بع گوسفندان و بره‌ها فضای آغل را پر کرده. بلاخره آخرین درب را هم باز می‌کند و...

لحظهٔ دیدار مادر و فرزند چه زیباست. حتی اگر فراق تنها یک صبح تا غروب بوده باشد.

ناگهان هیاهوی آغل و آن‌ همه صدای بع بع به سکوت بدل می‌شود. فقط صدای مکیدن شیر بره های بی تاب از پستان‌های پرشیر گوسفندان می‌آید.

( اقتباس از وبلاگ یک مزرعه دار با اندکی تغییر)

پرواربندی بره

من مرتضی پاپی مشغول راه اندازی یک پروار بندی 200 راسی بره بامیلاد محمدی (شریکم ) در کرمانشاه هستم (حدود 25-27کیلومتر)به

سمت روانسر روستای تازه آباد, زمین ما حدود 8500متر مربع است که 1000متر از  آن را به

دامداری اختصاص داده شده فعلابرق 25 کیلو وات آن را کشیده ایم البته پیمانکار مربوط کلی تاخیر

در اجرا داشت حدود 21میلیون هزینه برق کشی و اتصال خط گرم وتجهیزات آن  شد. امتیاز آب لوله کشی روستایی

به مشکل برخورد.  (اداره مربوطه میگوید تابستان کم آبی داریم که باید مقداری

بهشون حق بدیم. تامین آب ساکنان روستاکه خیلی شان کشاورز و دامداره  اولویت بیشتری

داردو...) تا کنون موفق به اخذ مجوز بهره برداری از آب روستا نشده ایمفعلا قصد داریم آب را از چاه  پدر شریکمان که چند صد متر با ما فاصله دارد تامین کنیم .

 میتوان با یک وسیله نقلیه مخزن را ببریم و هر چند روز یکبار از آب پر کنیم یا با یک پمپ و شلینگ های بزرگ آب را به دامداری منتقل کرد.

هر گوسفند حدودی 3-5  لیترآب مصرف میکند با توجه به اینکه دامداری ما 200راسی است میشود

روزی 1000لیتر آب , در صورتی که مخزنت 2000لیتری باشد کافی است هر 2روز یکبار مخزن را

پرکنی .ان شاالله خداوند در های رحمتش را باز کند و بارون زیادی بیاد و این  مشکل پیش نیاد.

پرونده وام را تشکیل دادیم که قول داده اند بعد از شناژ کاری وام را بدهند.

شیب زمین ما از اول زمین تا انتهای زمین 4-4/5بود یعنی انتهای زمین 4-4/5 متر از ابتدای زمین بلندتر بود . جهت گرفتن نقشه اجرایی به نظام مهندسی رجوع کردیم و آنها ما را به یک شرکت معرفی کردند .نقشه اجرایی را یک هفته بعد تحویل گرفتیم هزینه نقشه و نظارت 3میلیون تومان شد.

بایک بیل مکانیکی قرارداد تسطیح و پی کنی و جاده سازی طرح را بستیم و حدود 3 روز بعد این مرحله به پایان رسید البته چون زمین ما محکم بود وسنگلاخی بود خیلی احتیاج نبود پی عمیق بکنیم.هزینه تسطیح و پی کنی سه میلیون و نهصد و پنجاه تومان شد.

 سنگ چینی انجام شد در قسمت پایین دامداری ارتفاع سنگ چینی 80-100سانت میشد ولی در برخی قسمت ها بالاتر فقط یک ردیف سنگ کفایت میکرد هزینه دستمزد سنگ چینی هر متر بیست هزار تومان شد.

 حدود 300متر سازه مسقف داریم. قراره گوسفند نژاد سنجابی

پرورش بدیم چون بومی اونجاست و با آن محیط تطابق دارد .البته سال های آینده حتما نمونه گوشتی دیگر مثل نژاد های مهربان , شال , لری و..هم حداقل به صورت آزمایشی پرورش میدیم تا ببینم جواب میگیرم یا نه,

اگر بشود یونجه وجو را خودمان بکاریم خوب تر است .  زیرا گران شدن غذای دام بر ما  اثر منفی نمیگذارد و در واقع هزینه های تولید را کاهش میدیم . بعد از 1/5-2 سال به پرورش گوسفند داشتی خواهیم پرداخت تا بره های مورد نیازپروار را خودمان  تولید کنیم.

در رابطه با امنیت هم باید دیوار ها را محکم بسازیم که قدرت سوراخ شدن وجود نداشته باشد (داخل بتون توری میگذارند)و ارتفاع دیوار محوطه دامداری  2/5-3متر باشد  و دستگاه های به نام رادار در بازار هست  که میتوان از آنها استفاده کرداین سامانه ها فقط به انسان واکنش نشون میدهند و درصورت نزدیک شدن  انسان به آنها آژیر میکشند.

می شود اطراف دامداری را به این سامانه ها مجهز کرد هرچند مقداری باید هزینه کردولی چاره ایی نیست چون سارقان با سوراخ کردن دیوار برخی دامداری هااقدام به سرقت گوسفند میکنند.البته باید یک نگهبان هوشیار هم داشته باشیم یا اینکه خودمان مراقب باشیم با توجه به اینکه دو نفریم میشود یکیمون ازساعت 12ظهر تا  12 شب اونجا وایسته یکی دیگه از 12 شب تا 12 ظهر روز بعد(دوشیفت )

یکی از سازمان های نظامی کشور هم مجوز نگهداری سلاح به دامداری ها میدهد.

قرآن و جانوران طبیعت

حیوانات و جانورانی که در قرآن از آنها نام برده شده، عبارتند از: سلوى = بلدرچین (بقره، ۵۷)، بَعوض = پشه (بقره، ۲۶)، ذباب = مگس (حجّ، ۷۳)، نحل = زنبور عسل (نحل، ۶۸)، عنکبوت (عنکبوت، ۴۱)، جراد = ملخ (اعراف، ۱۳۳)، هدهد = شانه به سر (نمل،۲۷)، غراب = کلاغ (مائده، ۳۱)، ابابیل = احتمالا پرستو (فیل، ۳)، نمل = مورچه (نمل، ۱۸)، فراش = پروانه (قارعه، ۴)،  بغال = استر (نحل، ۱۶)، غنم، نعجه، ضأن و معز = گوسفند (انعام ، ۱۴۳ ـ ۱۴۶)، ذئب = گرگ (یوسف، ۱۵)، بعیر و جَمَل = شتر (یوسف، ۶۵؛ اعراف، ۴۰)و... گوسفند در  قرآن 1- سوره انعام آیه3 14 هشت نوع را آفرید از گوسفند یک نر و یک ماده, از بز یک نر و یک ماده , بگوآیا خدا ,نر گوسفند و بز , یا ماده گوسفند و بز را یا آنچه را که رحم آن دو ماده در برگرفته حرام کرده؟....

2- سوره انعام آیه146  وهرحیوان ناخن دارى , و پیه گاو و گوسفندرا بر یهودیان حرام کردیم مگر چربی هی ‏ هایى که بر پشت یا روده ‏های آنان است‏ یا آنچه آمیخته و مخلوط با استخوان  است این [تحریم] را به سبب   ستم‏ کردنشان به آنان کیفر دادیم و یقینا ما  راستگوییم.

3- سوره طه  آیه 18 موسی عرضه داشت این عصاى من است بر آن تکیه مىزنم و برگمى تکانم براى گوسفندانم برگ  و حوایجی دیگر نیز با آن انجام میدهم.

4- سوره انبیاء  آیه 78 ویاد کن ای رسو ل احوال داوود و سلیمان راهنگامى که در باره گوسفندان بی شبانی که مزرعی را تباه کردند قضاوت نمودند و ما بر حکم آنان گواه بودیم .  5- سوره قصص  آیه  24و 23 و چون بر سر چاه آبی حوال شهر مدین رسید آنجا جماعتی را دید که حشم و گوسفندانشان را سیراب میکردندو دو زن را یافت که دور از مردان در کناری بجمع آوری و منع اختلاط گوسفندانشان مشغول بودند موسی بجانب آن دو زن رفته و گفت شما اینجا چکار میکنید و کار مهمتان چیست .آن دو پاسخ دادند که منتظریم تا مردان بازگردند و پدر ما شیخی سالخورده است موسی گوسفندانشان را سیراب کردو رو به سایه ئ  (درختی آورد)و گفت بارالها من بخیری که تو نازل فرمایی محتاجم.  6- سوره قصص  آیه 25 پس یکى از آن دودختر با کمال (وقار و) حیا باز آمده و گفت پدرم از تو دعوت میکند تا در عوض سقایت  گوسفندان ما به تو پاداشی دهد و چون [موسى] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او(شعیب)  حکایت کرد [وى] گفت مترس که از گروه ستمگران نجات یافتى.